۱۹
تیر ۹۳
اعترافات من
اعتراف میکنم امروزداشتم دانلودمیکردم
دیدم سرعت داره همینطورزیادمیشه،تاسرعت به یک مگ رسید
داشتم سکته میکردم که یه مرتبه...........
دیدم دارم حجم دانلودشده رانگاه میکنم.
اعترافات من:
اعتراف میکنم دانش آموزکه بودم هروقت خودکارجدید میخریدم انگیزم برای نوشتن بیشترمی شد.
اعترافات من:
یکی از آرزوهای زمان تحصیلم این بود:کاش فردابارون نیاد،چون مافردا ورزش داریم
اعترافات من:
اعتراف میکنم بچه که بودم وقتی بارون میومد،باچکمه هام ازجاهایی رد میشدم که پراز آب بود،کلی هم ذوق میکردم که پاهام خیس نمیشه
اعترافات من:
اعتراف میکنم بچه که بودم فکرمیکردم ماخیلی پول داریم که چارپنجتامسواک داریم ومن میتونم هرشب باهرکدوم که دوست دارم مسواک بزنم."خب چیه بچه بودم"
بقیه اش باشه برای بعد،فعلادیگه روم نمیشه
۹۳/۰۴/۱۹